[+]
جک: سگي که به خيليها زندگي کردن را آموخت.
بالاخره شفاف شدم و با شرافت نيز هم. هرچند که باور نشد و سخت هم باور نشد، اما شدم. بالاخره شدم. اين رو براي خودم مينويسم که يادم بمونه. مثل مسيح، مثل سقراط ( و نه مثل گاليله!)
شايد اگر ميدونستم نتيجهي شفافيت اينه، شروع نميکردم. اما الان خوشحالم از چيزي که دارم. اونايي که ندارن يا مثل خودم که يک زماني يادشون نبود که دارن يا نه، برن بشينن ببينن اگر ندارن شفاف بشن. آخرش اصلاٌ اتفاق خوبي نميافته. ولي خوبه!
پينوشت: متشکرم از اوني که باعث شد تبرگيهامو پاک کنم.