[+]
صرف نظر از دفاع
فکر نميکردم بتواني تا اين
اندازه ترسناک بهنظر باشي.
فکر نميکردم اينقدر ترسناک
باشي!
همين بود، تمام آنچه به آن
مينازيدي؟
از دست خودم عصباني هستام که در
يک همچون اندازهاي کم، باور ميکنم که کم آوردم. هيچ وقت فکر نميکردم که
نهايتام اين باشد!
توانايي مديريت، حتي در مورد
انسانها . اما من به آساني ميتوانم با نشاندادن "نشانه" ( همين درست است، نشانه
نشاندادني است!) مثل اين فيلسوف خندان که من همآن موقع هم به او راي ندادم؛ دل
شما را خوش کنم و حتي آنقدر انسان شدهام که وجدان درد هم نگيرم به هيچ وجه.
اگر اينجا مبهم مينويسم به زعم
شايد خود تو، منتظر بمان تا ابهام برايت چشمک بزند. اگر با دستور زبان
اينجا احساس غريبي ميکني،درد مشترکي است تحفهي آرماتيل و در حال الزامي نيست که
اينگونه نباشد.
اينبار بايد دفاع ميکردم، اما
فرصتي که براي دفاع داده شد آنقدر بد شده بود که دفاع را نيز بلعيد.
ابداً وقت نوشتن نيست، اما
ميخواهم براي يادآوري اين لحظات يادآوري داشته باشم شايد هيچگاه
باور نميکردم که روزي از اين چارچوب، اين کلههاي زرد، اين آمدو رفت، تقههاي
راهبردي و دنياي ابرمتني خسته شوم ،
اين روزها نميدانم چرا دنيا در
پشت اين صفحهي ۱۷ اينچي مخفي شده است. . اما معناي نزديکي دارند اينها:
Invisable, Missed Call, sound of Shower, Dorogi,
Satriani, ZE, SAT , ...
هيچگاه فکر نميکردم اين پروژه
اينهمه روز و شب از من انرژي بگيرد. در حالي که
نميدانم آن سرخپوست درون
را در کدام فاصلهي سپيدهدم تا خورشيد گم کردهام.
درست ميگفت، مهمتر نظم بود تا
نتيجه!
ملالي نيست جز نيست بودن. مهم
اين است که اينگونه تمام نشود. اما گويا بدپرهيزي کردهام در اين مدت که جاي خالي
عادتي را احساس ميکنم. مهم نيست، من براي تجربهکردن خودم آمده بودم. اين را نيز
بايد بشکنم و من خوب ميدانم لذت دردي را که خواهم چشيد، اگر ميپندارم که
اينجا بهتر از جايي است که ديروز بودم.
MathWorld
Traditional areas of
AI have already become mainstream, including
fuzzy logic, Bayesian statistics,
neural networks, and
expert systems.